بیشتر کارهای خیر مربوط به این وجدان است، برای اینکه اگر
وجدان نباشد، عاطفه نیست و وای به حال ملت، خانواده یا فردی که عاطفه دربین آنها و
در وجودشان نباشد. شما میدانید که دنیای روز با تمدن و علمش در لجنزار شهوت و فساد
غوطه ور است و کسی هم نیست که به فریادش برسد وآن به این دلیل است که وجدان، عاطفه
و نفس لوامه از قلوب بیرون رفته و علم جایگزین آن شده است . عاطفه از دید اسلام
اهمیت زیادی دارد و آنچه در روز قیامت دستگیر ماست، همین وجدان ،عاطفه و کارهای
عاطفی است.
علامه مجلسی علیه الرحمه، آن مرد بزرگ که انصافاً خیلی به
اسلام خدمت کرده است،آن مردی که به قول استاد بزرگوار ما رهبر عظیم الشان انقلاب
ادام الله ظلّه،شاه عباس را به استخدام خود در آورد.لذا یک دفعه د رمحضر ایشان می
گفتند که چرا علامه مجلسی در باری شد؟ ایشان فرمودند: خیر، اشتباه کردید! بگوئید
علامه مجلسی که شاه عباس ، درباره ی اوست.
علامه مجلسی، صفویه را استخدام کرد و آنها برای شیعه خیلی
کار کردند.کاشف الغطاء شیخ بهایی و مجلسی اول، اینها واقعاً برای اسلام کار کرده
اند و علامه مجلسی که انصافاً خیلی کار کرد. یکی از سنیها گفته بود نگوئید دین
جعفری، بگوئید دین مجلسی. استاد بزرگوار ما مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله
علیهبارها به ما سفارش می فرمودند( خود ایشان آنزمان که در تبریز بودند اینکار را
کرده بودند) که اگر کسی یک دوره بحارالانوار را مطالعه کند یا داشته باشد، از
معارف اسلامی همه چیز دارد. مقصودم خدمات بزرگ علامه مجلسی است که هر کدامش را که
حساب بکنی از مراتب آخر بهشت است.
شخصی خواب ایشان را دید. عرض کردآقا در چه حال هستید؟
فرمودند یک چیز بدرد من خورد. زمانی به مسجد می رفتم، تگرگ
بسیار تندی شروع شد و بچه گربه ای زیر رگبار تگرگ بود. من این گربه را زیر پوستینم
گرفتم. پوستین را روی سرم انداخته بودم و تگرگ به هیچ کدام ما اصابت نمی نمود.
وقتی که تگرگ تمام شد بچه گربه را رها کردم. این امر خیلی مرا کمک نمود.
مجدداًدر باره ایشان نقل می کنند که فرموده بود یک کار مرا
خیلی کمک نمود. و آن اینکه روزی در کوچه های جو باره( در اصفهان کوچه ای است بنام
جوباره که یهودی نشین وبسیار کثیف بود. این کوچه نزدیک مسجد جمعه است که علامه
مجلسی اول و دوم در آنجا نماز می خواندند) یک کودک یهودی را دیدم . در آن وقت یک
سیب در دست من بود. زمانی که این کودک به من رسید و سیب را در دست من دید خیلی
خوشحالی کرد. من سیب را به آن کودک یهودی دادم و همین امر برای من نتایج پر باری
داشت.